ما بهتریم
- چند روز میشه ننوشتم؟ چی بنویسم؟ وقتی خواستم وبلاگ راه بندازم، گفتم شروع کنم به نوشتن بعد وقت می گذارم که مطالعه کنم. مثل پسری که زنش می دن سر به راه بشه و دست از اعتیاد یا خلافهای دیگرش برداره، من هم گفتم بنویسم همت برای مطالعه هم پشت سرش میاد. اما نیومد. هنوز برای نوشتن مطلبی در اینجا، از زمان عهدم با خودم، حتی یک خط هم نخوندم. به جز کتاب نخوندن دیگه این مدت چه کار مفیدی انجام دادم؟ شما چی؟
- لذت خوابهای طولانی، خوابهای از سر بیخیالی رو نچشیدیم؟ به همراه جمعی از دوستان با ماشین تمام خیابونهای بالا شهر یا لیلاقهای اطراف شهر رو بارها و بارها از حضور خودمون مستفیض نکردیم؟ نرفتیم کافی شاپ یا جایی برای ناهار و شام که اسکناسهای نازنین رو روی میزهای اونجاها جا بگذاریم؟ ساعتهای متمادی با تلفن صحبت نکردیم، چت نکردیم، وبگردی نکردیم؟ فیلم "ازدواج به سبک ایرانی" یا "سوغات فرنگ" ندیدیم؟ شهریه یه ترم دیگه دانشگاه آزاد رو جور نمی کردیم (برای رشته ای که دوستش نداریم یا براش آینده شغلی نمی بینیم)؟ ناراحت واحدهای افتادمون نبودیم؟ دنبال استادها برای نمره نمی گشتیم که از مشروطی نجاتمون بدن؟ پیش دکترمون نرفتیم که داروی ضد اظطراب یا افسردگی جدید بگیریم؟ عمل زیبایی نداشتیم؟ آمار تصادفات رو با ماشین بابامون بالا نبردیم؟ گوشی موبایل جدید نخریدیم؟ از لباسهایی که جدیدا مد شده چی؟
- از دست والدینی که اونقدر که دلمون می خواد به ما آزادی نمی دن، رنج نبردیم؛ (همون والدینی که اموراتمون از پول توجیبی که از اونها میگیریم میگذره)؟ سیگار و آه نکشیدیم که بگیم ما درد داریم؟ تاوان ایستادگی برسر بلندی مو و آرایش غلیظ و نشستن با نامحرمان در فضای سبز دانشگاه و آب بازی کردن با اونها، رقصیدن با صدای بلند اسپیکرها در تشکلهای دانشکده یا تحصن و اعتصاب و بهم ریختن و شکستن و کتک زدن و کتک خوردن هامون رو نمی دادیم؟
- اونهایی رو که چند سال از ما کوچکترند در ک نمی کنیم. به نظرمون در مقایسه با ما جلف و سبک مغزند. لوسند. مصرفگرا، لذتگرا و فردگرا هستند. مطالعه ندارند. تنبلند. سطحی اند. ریشه ندارند. دغدغه های کوچیک و ناچیز و زودگذر دارند. دردهاشون واقعی نیست. اصیل به نظر نمیرسه.
- اونهایی هم که نسل قبل از ما به حساب می یان، خیلی دور ورداشته بودن. جوگیر بودند. ساده بودند. راحت، زندگی و جوانیشون رو از دست می دادند. ایده آلیست بودند. واقیتهای زندگی رو نمی دیدند. آرمانگرا بودند.
- ما بهتریم؛ ما ازهمه بهتریم؛ مگه نه؟
پ.ن: پیشنهاد می کنم یه سری به وبلاگ شبنم فکر بزنین (نه به این خاطر که به یک مطلب من لینک داده) مشتریش میشین!
- لذت خوابهای طولانی، خوابهای از سر بیخیالی رو نچشیدیم؟ به همراه جمعی از دوستان با ماشین تمام خیابونهای بالا شهر یا لیلاقهای اطراف شهر رو بارها و بارها از حضور خودمون مستفیض نکردیم؟ نرفتیم کافی شاپ یا جایی برای ناهار و شام که اسکناسهای نازنین رو روی میزهای اونجاها جا بگذاریم؟ ساعتهای متمادی با تلفن صحبت نکردیم، چت نکردیم، وبگردی نکردیم؟ فیلم "ازدواج به سبک ایرانی" یا "سوغات فرنگ" ندیدیم؟ شهریه یه ترم دیگه دانشگاه آزاد رو جور نمی کردیم (برای رشته ای که دوستش نداریم یا براش آینده شغلی نمی بینیم)؟ ناراحت واحدهای افتادمون نبودیم؟ دنبال استادها برای نمره نمی گشتیم که از مشروطی نجاتمون بدن؟ پیش دکترمون نرفتیم که داروی ضد اظطراب یا افسردگی جدید بگیریم؟ عمل زیبایی نداشتیم؟ آمار تصادفات رو با ماشین بابامون بالا نبردیم؟ گوشی موبایل جدید نخریدیم؟ از لباسهایی که جدیدا مد شده چی؟
- از دست والدینی که اونقدر که دلمون می خواد به ما آزادی نمی دن، رنج نبردیم؛ (همون والدینی که اموراتمون از پول توجیبی که از اونها میگیریم میگذره)؟ سیگار و آه نکشیدیم که بگیم ما درد داریم؟ تاوان ایستادگی برسر بلندی مو و آرایش غلیظ و نشستن با نامحرمان در فضای سبز دانشگاه و آب بازی کردن با اونها، رقصیدن با صدای بلند اسپیکرها در تشکلهای دانشکده یا تحصن و اعتصاب و بهم ریختن و شکستن و کتک زدن و کتک خوردن هامون رو نمی دادیم؟
- اونهایی رو که چند سال از ما کوچکترند در ک نمی کنیم. به نظرمون در مقایسه با ما جلف و سبک مغزند. لوسند. مصرفگرا، لذتگرا و فردگرا هستند. مطالعه ندارند. تنبلند. سطحی اند. ریشه ندارند. دغدغه های کوچیک و ناچیز و زودگذر دارند. دردهاشون واقعی نیست. اصیل به نظر نمیرسه.
- اونهایی هم که نسل قبل از ما به حساب می یان، خیلی دور ورداشته بودن. جوگیر بودند. ساده بودند. راحت، زندگی و جوانیشون رو از دست می دادند. ایده آلیست بودند. واقیتهای زندگی رو نمی دیدند. آرمانگرا بودند.
- ما بهتریم؛ ما ازهمه بهتریم؛ مگه نه؟
پ.ن: پیشنهاد می کنم یه سری به وبلاگ شبنم فکر بزنین (نه به این خاطر که به یک مطلب من لینک داده) مشتریش میشین!