« خانه | وبلاگ بنویس تا کامروا باشی » | ناخوانی جامعه-1 » | تهرون که میگن شهر قشنگیه؟ » | فرض »

ناخوانی جامعه-2

از بین چند فاکتوریل حالت
- به یک ضعیفه تو دانشگاه علاقمند شدید، دلتون می خواد ارتباطتون رو باهش بیشتر کنید، دلتون میخواد بفهمه دوستش دارید، میرین ازش جزوه میگیرین، به بهانه مناسبتهای خاص بهش ای-میل میزنید، به اردو یا افطاری بچه های رشته خودتون دعوتش می کنید، با ضمیر مفرد و به اسم کوچیک صداش میکنید، در اردو سعی می کنید مثل یک شوالیه شجاع مواظبش باشید تا خطی بر رخ یار نیفته...
- می خواهید از یک ضعیفه جزوه بگیرید چون خوش خط و کامل می نویسه، می خواهید باهش در آزمایشگاه همگروه بشید چون زرنگه و گزارش کارها رو دودر نمیکنه، میخواهید به اردو دعوتش کنید چون ضعیفه های اردوتون کمند و ممکنه اردو بهم بخوره، مدت مدیدی رو به صحبتهای چرت باهش سپری می کنید، تازه برای ادامه گفتگو پیشنهاد میکنید به جای خلوتی برید با این توضیح که جای فعلی شلوغه و رهگذران چپ چپ نگاه میکنند، ازش دعوت میکنید با ماشین تا خونه برسونینش، یا درباره یک مساله شخصی باهش درد دل میکنید و می خواهید جوگیر نشه و فکر نکنه خبریه...
- یکی از قویه های کلاستون اون قدر به بهانه های الکی به حرف گرفتتون که کلافتون کرده، موقع صحبت اون قدر بهتون نزدیک میشه که اگه عقب نرید کم کم میاد توی بغل شما، با موبایل مرتب جک براتون میفرسته، بهتون پیشنهاد کار در یک کنفرانس رو میده در حالیکه اصلا تجربه ای در این زمینه ندارین، توی آمفی تئاتر از همه جا میاد پیش شما میشینه،براتون هدیه تولد میخره یا از سفر که برمیگرده سوغاتی میاره، اما اگر از این کارهاش منظور خاصی داره به روی مبارک نمی یاره...
- می خواهید از یک قویه پروژه درسی رو بگیرید که هیچ کدوم از ضعیفه های اندکی که اون درس رو دارن انجام ندادن، می خواهید برای اینکه توی اردو تنها نباشه به جمع دوستان خودتون دعوتش کنید یا در بازی باهش همگروه باشید، اگه خوابگاهیه می خواهید بهش توصیه کنید شلوار خاکستری با بلوز قهوه ای نپوشه، موقع صحبت از بالای عینک بهش خیره میشید و با عشوه و ناز به حرفهاش می خندید، می خواهید از استاد براتون نمره بگیره، یا یکی از پروژه هاتون رو انجام بده، و به خودش نگیره ...
- این حالتها و حالتهای دیگه ای که در ارتباط بین دو جنس رخ میده، فقط در یک مورد مشترکند، همه از هنجار شکنی ناشی شده. شکستن هنجارهای اجتماعی که برادران و خواهران دینی را موظف میدارد در حد ضرورت با هم صحبت کنند؛ نه به هم علاقه مند بشن، نه با هم دوست بشند و نه از ارتباط با هم لذت ببرند.
- اما هر کدوم ارزشهامون رو خودمون تعیین کردیم. ارزشهایی که در وهله اول برای دیگران گنگه. و از طرفی به بایدها و نبایدهایی منجر میشه که دیگران در صورت آگاهی از اونها، ممکنه قبولشون نکنن و در ارتباط با ما خودشون رو ملزم به رعایتشون نکنن.
- نمی دونم به بهانه قرار داشتن در دوران گذار و در زمان آزمون خطا، می توان از کنار این مساله گذشت؟ از معیارهای پیشرفت اجتماعی، کاهش پیچیدگی اجتماعی، نظم اجتماعی، توافق و وحدت ارزشی و انسجام اجتماعی است. حالا شما بگید ما داریم پیشرفت می کنیم؟

About me

  • I'm سميرا
  • From

My profile

Friends