نقطه؛ سر همین خط
خوب سعی کردیم بدون اینکه بذاریم جنسیت در ارتباطاتمون تاثیر منفی بذاره، برای هم دوستان خوبی باشیم. هر روز و گاه شب و روز رو، سر یک برنامه یا مسافرت و اردو با هم، می گذروندیم و خیلی به ندرت پیش میومد که عاشق هم بشیم. اما آنچه الان از هم دورمون کرده شاید تنها جنسیته. یعنی همون مساله ای که ما فکر میکردیم بین خودمون حلش کردیم. اولین و ساده ترین دلیلش اینکه چون فضای متعارف و موجه دانشگاه و محیطهای کار دانشجوییمون رو از دست دادیم و حلقه های دوستیمون محدودتر و جمع و جورتر شده به سهولت سابق نمی تونیم دور هم جمع بشیم. از طرفی موضوعاتی که ما رو بهم پیوند میده به عمومیت و گستردگی سابق نیست و آنچه الان از یک رابطه میخواهیم تشریک لحظه ها و مسایلی آنقدر خصوصی است که در روابط با غیر همجنس ترجیح میدیم رو نشه.
و آنچه بیش از همه برای من غیر منتظره بوده سوءتفاهمهایی است که تجرد و ازدواج بینمون پدید آورده. ازدواج بعضی، صمیمیتها رو کمرنگتر کرد. چون حضور شخص دیگری در حریم خصوصی فرد، این رابطه ها رو تحت الشعاع قضاوت و داوری خودش قرار میده. و در رابطه مجردها هم انگار همان دعوای بیرونی به ما هم راه یافته. پسرها گمان میبرند، دخترهای دلباخته در انتظار پیشنهاد ازدواج از طرف اونها قند توی دلشون داره آب میشه و دخترها... دخترها رو نمیدونم. شاید باید میگفتم که دخترها گمان می برند که پسرها گمان میبرند که... پس از گمان پسرها چیزی نمی دانم. ولی هر چی هست داره ما رو از هم دور میکنه!
و آنچه بیش از همه برای من غیر منتظره بوده سوءتفاهمهایی است که تجرد و ازدواج بینمون پدید آورده. ازدواج بعضی، صمیمیتها رو کمرنگتر کرد. چون حضور شخص دیگری در حریم خصوصی فرد، این رابطه ها رو تحت الشعاع قضاوت و داوری خودش قرار میده. و در رابطه مجردها هم انگار همان دعوای بیرونی به ما هم راه یافته. پسرها گمان میبرند، دخترهای دلباخته در انتظار پیشنهاد ازدواج از طرف اونها قند توی دلشون داره آب میشه و دخترها... دخترها رو نمیدونم. شاید باید میگفتم که دخترها گمان می برند که پسرها گمان میبرند که... پس از گمان پسرها چیزی نمی دانم. ولی هر چی هست داره ما رو از هم دور میکنه!